فقط میدانم در آغوش منی ، بی آنکه باشی
و رفتی ، بی آنکه نباشی . . .
@@@@@اس ام اس دلتنگی@@@@@
چگونه دست دلم را بگیرم ودر کنار
دلتنگیهایم قدم بزنم
در این خیابان
که پر از چراغ و چشمک ماشینهاست
…نه آقایان:
مسیر من با شما یکی نیست
از سرعت خود نکاهید
من آداب دلبری را نمی دانم
@@@@@اس ام اس دلتنگی@@@@@
خدایا
این دلتنگی های ما را هیچ بارانی آرام نمیکند
فکری کن
اشک ما طعنه میزند به باران رحمتت .
@@@@@اس ام اس دلتنگی@@@@@
انکه رفت بگذار برود
اگر برنگشت او را به خاطرات دورت بسپار
اما
اگر برگشت بدان یا بهتر تو را پیدا نکرده و یا
نتوانسته به اندازه دل تو دلی را به بازی بگیرد
♥♥♥♥♥اس ام اس عاشقانه غمگین ویژه هوای بارونی و دو نفره♥♥♥♥♥
افســـوس که هرگــز بــاور نکــــــــردم ؛
غریبه همیشــــه غریبه اســـــت
حتـــــی اگــر مثــل تو مهربـــان باشـــد…
♥♥♥♥♥اس ام اس عاشقانه غمگین ویژه هوای بارونی و دو نفره♥♥♥♥♥
این گونه که تو میروی:
خدا هم دست تکان میدهد…
من بیخود دل خوش کردم
به این کاسه اب…………….
♥♥♥♥♥اس ام اس عاشقانه غمگین ویژه هوای بارونی و دو نفره♥♥♥♥♥
دلتنگم
نه برای روزهایی که رفتی ..
نه برای آرزوهایی که ورق ورق شعر کردم
.
دلتنگم
نه برای ” بودن هایش “
که با او باشد یا نباشد ، عاشقش هستم !
.
.
.
فقط دلتنگم
برای دوستت دارم هایی که به او گفتم
و
او سکوت کرد !!!!
♥♥♥♥♥اس ام اس عاشقانه غمگین ویژه هوای بارونی و دو نفره♥♥♥♥♥
امیدوارم اگه وفا میکنید وفا ببینید نه چیز دیگه !!
سلامت و پایدار و پیروز باشید :x
…
تو رگ شوخی ات با دیگران گُل می کند
و من رگ غیرتم باد !
عجب
نمی دانستم رگها هم قدرت انتخاب دارند . . . !
.
.
.
خـــــــیال کـــــــردی رفـــــــتی و تمـــــــام ؟!
بــــــــــریـــــــــــدی و خـــــــــــلاص..
مـــــــن هرگـــــــز کـــــــوتاه نمی آیم.. می بینی ؟
تا ابد دهانت از شعر های عاشقانه من سرویس است !!
.
.
.
“تو” جا زدی
“من” جا خوردم
“اون” جا گرفت !
.
.
.
هربار که کودکانه دست کسی رو گرفتم
گم شده ام !
ترس من از گم شدن نیست ..
ترسم از گرفتن دستی ست که بی بهانه رهایم کند !
.
…
در آیینه می افتاد وقتی که باد می آمد و آشفته ام میکرد،
وقتی که غروب میرفت و نا تمام میماندم،
در آیینه می افتاد و خدا بازتاب تو بود و تو بازتاب خدا که در آیینه می افتاد. (فروغ فرخزاد)
اینبار سری جدید اس ام اس های تنهایی رو آماده کردم ;)
به سلامتی اونایی که تنهاییشون شَرَف داره . . !
…
دست به صورتم نزن !
می ترسم بیفتد . . .
نقاب خندانی که بر چهره دارم! و بعد . . .
سیل اشک هایم تو را با خود ببرد . . .
و باز من بمانم و تنهایی . . .
.
.
.
آدما نباس دوست پیدا کنن
چون وقتی میرن
وقتی دیگه نمیشه بهشون زنگ بزنی
وقتی نمیتونی درد و دل کنی
یا حتی باهاشون شوخی کنی و بخندی
و همه دوستی خلاصه میشه تو عکسهات و خاطراتت
هی بغض تو گلوت گیر میکنه
خفه ات میکنه
آدما باس همیشه تنها بمونن…!
.
.
.
یه دریا اشک برای ریختن دارم
یه دل گرفته
یه زندگی پر از خالی
من سرشارم از تنهایی …
.
.
.
شبها وقتی می خوای بخوابی میبینی
کسی رو نداری که بهت فکر کنه !
اینجاست که میفهمی برخلاف شلوغیه درونت ، چقدر تنهایی . . .
.
.
.
آهای سهراب !!
قایق دیگر جوابگو نیست …
کشتی باید ساخت
اینجا مثل من تنها زیاد است !!
اگر تو از میانِ تمامشان
نفهمی من دلتنگم . . . !
.
.
.
میـــــــ ـان دِلتَنگــــــی هایَــــــم باشــ ـــــــ تا فَراموشَـــ ـــت نَکُــــــنَم…
تا بــــه یاد داشـــ ـــته باشَمَـــــت…
تا بویَـــ ــــت را حِــس کُنَـــــــم…
تا بِــــــ ـدانَــــم که هَستـ ـــــی…
تَـــــــ ـمامِ دُنیـــ ــــام قَلبَــــمه…
دنیـــ ــــام باشــــ ـــه واسه تــ ـــــــو…
تا بِدانــــ ـــی میانِ ثانیــــ ـــه هایِ دِلتَنگیـــــهامـــ تــــــو وجــــــ ــــود داریــــ ـــ….
فَــقَط تـــ ــــو
.
.
.
رسم ” خوب ” ها همین است
حرف آمدنشان شادت می کند
و حرف رفتنشان با دلت چنان می کند
که هنوز نرفته،
دلتنگشان می شوی . . .
.
.
.
آرام بگیر دلم …
تنگ نشو برایش …
مگر نشنیدی جمله ی آخرش را !
“چیزی بینمان نبوده”
***
تلفنت بوق اشغال می زند ، گوشی را بد گذاشته ای یا دلت را ؟
***
حرف زدن با تو از عشق
مثل آب دادن به گل های پلاستیکی است …
***
دردم این است که درکت به دردم نمی رسد …
برای دیدن بقیه اس ام اس ها لطفاً به ادامه مطلب بروید…
دو مسالهی ریاضی
میگویند شخصی سر کلاس ریاضی خوابش برد. وقتی زنگ را زدند بیدار شد و با عجله دو مساله را که
روی تخته سیاه نوشته شده بود یادداشت کرد و بخیال اینکه استاد آنها را بعنوان تکلیف منزل داده است
به منزل برد و تمام آن روز و آن شب برای حل آنها فکر کرد. هیچیک را نتوانست حل کند،
اما تمام آن هفته دست از کوشش برنداشت. سرانجام یکی را حل کرد و به کلاس آورد.
استاد بکلی مبهوت شد، زیرا آنها را به عنوان دو نمونه از مسائل غیرقابل حل ریاضی داده بود!!
.
.
.
.
.
.
گویم به یاد کسی که بی وفایی در ذاتش نیست
برای دیدن کد ها به ادامه مطالب برید
برای دیدن کد ها به ادامه مطالب برید
برای دیدن کد ها به ادامه مطالب برید
اداره کردن زن آسان تر است یا کشور !؟
روزی از میلتون، شاعر معروف انگلیسی پرسیدند: «چرا ولیعهد انگلستان می تواند در ۱۴ سالگی
بر تخت سلطنت بنشیند و سلطنت کند؛ اما تا ۱۸ سال نداشته باشد نمی تواند ازدواج کند؟»
میلتون گفت: «به خاطر این که اداره کردن یک مملکت از اداره کردن یک زن به مراتب آسان تر است!»
.
.
.
اعتراف عجیب یک همسرکش!
«جولی، همسر عزیزم، الان که این نامه را می خوانی جنازه من در استخر حیاط غوطه ور است.
فراموش نکن خودکشی من تقصیر تو بود. شوهرت استفان»
جولی نامه را خواند
و از اتاق آمد بیرون، به حیاط که رسید جنازه من را در استخر دید که از پشت در آب غوطه ور بود،
با عجله شیرجه زد داخل استخر تا من را نجات دهد؛ اما یادش نبود که شنا بلد نیست، من هم از استخر آمدم بیرون!
…
.
.
.
.
رابطه تراشیدن ریش با سن مادر!
جوانی همیشه ریشش را با تیغ میتراشید. وقتی علت این کار را از او پرسیدند گفت: «مادرم میگوید
پسرم! اگر تو ریش بگذاری مردم فکر میکنند سنت زیاد است. آن وقت میگویند حتماً مادرش
هم پیر است. پس بهتر است قید ریشت را بزنی!»
…
اگه دوستام میتونستن ۵ثانیه بعد از اینکه گوشی رو قطع میکنم رو بشنون،
تا الان هیچ دوستی نداشتم !
.
.
.
دعوت مودبانه ی بابام از من برای صرف شام :
تَن لَشتو از پشت کامپیوتر جمع کن بیار، سفره پهن کن !!
محبت همینجوری داره میپاچه رو در و دیوار
.
.
.
گرگه میره دم خونه شنگول منگول در میزنه
یه دفعه خرسه گریه کنون میادبیرون میگه: بابا تو مارو کشتی
الان اینا ۲۰ ساله از اینجا رفتن !
بیشعور کثافت ولمون کن دیگه !
گرگه میگه : خیلی بیشعوری برات نذری آوردم !
.
.
.
حیف که من ترم آخرم
وگرنه تصمیم گرفته بودم از ترم بعد بخونم
.
.
.
بعضی شبا که خوابم نمی بره، یه جوری که مغزم بشنوه می گم:
خوب! برم یه کتابی بیارم بخونم…
هیچی دیگه، اصلا بیهوش می شم!
.
.
.
قرار بود با یه اسب سفید برم دنبال دخترِ آرزوهام
بعد به این نتیجه رسیدم “خوو لامصب یکی دو تا نیستن که !”
حالا قرار شده یه وَن بگیرم یکی یکی برم دنبالشون ! والـــــــــا !!
آنقدر آرام مـیشــــوم
که فـرامــوش می کــــنـم
بـایـد نفـس بــکـشـــم
.
.
.
بیا تا بریزیم…
تو استکانی چای برای من
من زندگی ام را به پای تو
.
.
.
حرفایت شبیه برف اند!
از آن برف های بی موقع که
نزدیک بهار می بارد و فقط،
جان شکوفه های درختان را می گیرد!
.
.
.
دنبــــــــــــالِ شاعــــــــــر شعـــــــــــــرهای من نگـــرد
تمــــــــام حرف هایــــــــم
رو نوشتِ توســــــت…!
.
.
.
اگر بیـــایی
این خـــون ِ دل ،خــوردنـــها را
تـــلافی نمیـــکنم
آنقـــــدر عاشــــقت میکنـــــم
که دیــگر نتــــوانـــی
هــــرگــز بــــروی…
.
.
.
بـایـد حـواسـم را بـیـشتـر جـمـع کـنـم
آن قـدر جـاذبـه داری
کـه تـا بـنـد افکارم را شـل مـی کـنم
تـنـهایم مـی گـذارنـد
دور تـو جـمـع مـی شـونـد !
.
.
.
جَهنــــَـمی بـپــــا میـــکنـد
دِلـــــَـم
وَقـــــتی
شــــِـــعری بیــــــایَد و
تــــو
میــــــانِ آن نَبــــاشــــی
.
…
.
.
از تو چه میگذرد در خیالم
که این چنین
قلم و کاغذ بی تابی میکنند …
ﺧﺐ ﺣﺘﻤﺎ ﺷﺎﺭﮊ ﻧﺪﺍﺭﻩ ﺑﻨﺪﻩ ﺧﺪﺍ
.
.
.
ﺑﺎﺑﺎﻡ ﺯﻧﮓ ﺯﺩﻩ ﻏﺬﺍ ﺳﻔﺎﺭﺵ ﺑﺪﻩ
ﻣﯽ ﮔﻪ ۲ ﺗﺎ ﭘﯿﺘﺰﺍ ﻣﺨﺼﻮﺹ ﺑﺎ ﯾﻪ ﻫﻤﺒﺮﮔﺮ ﺳﺎﺩﻩ
ﻭﻗﺘﯽ ﻗﻄﻊ ﮐﺮﺩ ﺑﻬﺶ ﮔﻔﺘﻢ ﭼﺮﺍ ﻧﮕﻔﺘﯽ ﺳﻪ ﺗﺎ ﭘﯿﺘﺰﺍ؟
ﮔﻔﺖ: اگه واست ﭘﯿﺘﺰﺍ میگرفتم ﮔﺮﻭﻥ ﻣﯽ ﺷﺪ
ﺑﺮﺍ ﺗﻮ ﻫﻤﺒﺮﮔﺮ ﮔﺮﻓﺘﻢ !
به دوتا پرورشگاه سر زدم هردوتاشون گفتن قیافت خیلی آشناس !
.
.
.
یکی از معضلات بچگیم این بود که
چرا من نمی تونم مثل شخصیت های کارتون
که اشکاشون به دو طرف پرت میشد گریه کنم !
.
.
.
پسره نوشته بود :
جــای خــالی تــــورو اِنقـد بـــا چـشام آب میدم تا بـــــازکـنــارم ســبز بشــی..!
فکر کنم مخاطبش یونجه بوده!
.
.
.
نهنگ،نهنگ
خواهش من از لپ تاپم وقتی هنگ می کنه و به پرت پرت میفته !
.
.
.
شوخی پسرا
ﺍﻭﻟﯽ :من ترمز ماشینشو میبرم یه کم دورِ هم بخندیم
ﺩﻭﻣﯽ: ﺣَـﻠــــﻪ ﺩﺍﺩﺍ
…
ﺷﻮﺧﯽ ﺩﺧﺘﺮﺍ:
ﺍﻭﻟﯽ: ﻣﻦ ﻣﺪﺍﺩﺷﻮ ﺑﺮﻣﯿﺪﺍﺭﻡ ﺗﻮ ﻧﮕﻮ ﺩﺳﺖ ﻣﻨﻪ
ﺩﻭﻣﯽ : ﻭﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﯼ
عجب هیجــــــــانی
ﺑﺎﺷﻪ ﻋﺰﯾـــﺰززﻡ
برای دیدن بقیه به ادامه مطالب برید
شادی کلام نامفهومی ست !
و ” دوستت میدارم ” رازی ست
که در میان حنجره ام دق میکند
و من چگونه بی تو نگیرد دلم ؟
اینجا که ساعت وآیینه و هوا … به تو معتادند
.
.
.
زندگی ام بسته به تار مویت
آنقدر زندگی ام را پشت گوش نیانداز …
.
.
.
امــروز هـم گـذشـت وُ نیامــدی
نا شکـر نیستـم
فــردا هم روزِ خـداست!
.
.
.
میگن قسمت نیست ، حکمته …!
من معنی قسمت و حکمت رو نمی دونم !
اما تو معنی طاقت رو می دونی !
مگه نه … ؟!
.
.
.
نانوشته هایم بسیارند
مثل بی قراری هایـم…
من سکــوتم را فریـاد می کِشــم
آخر این آشوب درونم مــرا می کُشد…
.
…
.
.
چقدر کم توقع شده ام ، نه آغوشت را می خواهم نه یک بوسه نه دیگر بودنت را ؛
همین که بیایی و از کنارم رد شوی کافیست ،
مرا به آرامش می رساند حتی اصطحکاک سایه هایمان کافیست !
.
.
.
برای دیدن بقیه به ادامه مطالب برید